تبلیغ خود را اضافه کنید
معرفی شهر قوچان
قوچان یکی از شهرهای استان خراسان رضوی است. این شهر در ۱۲۰ کیلومتری شمال غرب مشهد (مرکز استان) قرار دارد. شهر قوچان را در منابع مختلف تاریخی و همچنین بسیاری از مورخان حال حاضر اولین پایتخت اشکانیان میدانند.
قوچان به فاصله ۱۲۰ کیلومتری از مشهد مقدس و در مسیر جاده آسیایی و شمال شرقی کشور قرار دارد و محدوده آن از شمال به شهرستان درگز و کشور ترکمنستان و از جنوب به نیشابور و از شرق به چناران و از غرب به فاروج (خراسان شمالی) منتهی میگردد و از معبر گمرک باجگیران به کشورهای آسیای میانه متصل میگردد و با عشق آباد مرکز ترکمنستان۱۲۰ کیلومتر فاصله دارد و همچنین دارای ۲۸ کیلومتر مرز بینالمللی با کشور ترکمنستان میباشد و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۵۰ متر و با قرار گرفتن در بین ارتفاعات هزار مسجد و آلا داغ دارای آب و هوای معتدل و سرد میباشد که بام خراسان نامیده میشود.
قوچان قدیمیترین شهر خراسان بزرگ، قدمتش به حدود ۲۵۰ سال پیش از میلاد بر میگردد تپه ها و آثار باستانی و تاریخی فراوانی با شماره ثبت ملی در خود محفوظ دارد. از صدر اسلام تا اوایل تسلط قوم مغول به اسامی آساآک، آشاک، آرسکا، استوا، خوجان، خبوشان یاد شدهاست و سلسله اشکانی از ۲۵۶ سال قبل از میلاد تا ۲۲۴ میلادی بر ایران حکومت داشتهاند. اولین پایتختش در حوالی قوچان امروز بودهاست.
شهر قوچان در زلزله پیاپی سالهای ۱۳۱۱و ۱۳۱۲ ه.ق در هم ریخت و سیل ۱۳۵۵ ه.ش نیز زخم دیگری بر سینه مردمان مقاوم و صبور این خطه وارد آورد و خانههای شهر قدیم (قوچان عتیق) را به آوار تبدیل کرد که در همان سالهای وقوع زلزله، شجاع الدوله محمد ناصر خان حاکم نام آور و قدرتمند قوچان پس از تهیه زمین در حدود ۱۲ کیلومتری شهر زلزله زده، مکانی را برای ایجاد شهر جدید با بهترین اصول شهرسازی مدرن به شیوه شطرنجی توسط مهندسین خبره در محل جدید احداث نمود.
دشت قوچان و حوزه رود اترک در مجاورت ارتفاعات هزار مسجد، شاه جهان، عامل مهمی در پیدایش تمدنهای پیشرفته حداقل در هزاره چهارم قبل از میلاد و پس از آن بوده و به دلیل اقلیم مناسب و خاک حاصلخیز از گذشتههای دور تا به امروز مورد سکونت قرار گرفتهاست و به دلیل موقعیت جغرافیایی آن در مسیر جاده آسیایی و ترانزیتی کشورهای آسیای میانه از معبر گمرک باجگیران همیشه مورد توجه بودهاست.
شهری بسیار خوش آب و هوا و خنک در تابستان میباشد
شهر قوچان به دلیل موقعیت تاریخی از جمله دارا بودن ۱۴۰ اثر تاریخی و داشتن ۳۲ اثر ثبت شده در فهرست آثار ملی و ۲۰ منطقه جذاب گردشگری و موقعیت خاص آن از گذشته مورد توجه بوده و عالمان، عارفان و اندیشمندان و شعراء و پهلوانان صاحب نامی همچون، جعفر قلی زنگلی، استاد قشیری، نوعی خبوشانی، صحرایی، بهادری و شکفته بودهاست.
تاریخ
دایرةالمعارف مصاحب در مورد تاریخ قوچان چنین گزارش میدهد:
«شهر قوچان (جمعیت ۲۹٬۱۳۳، سرشماری ۱۳۴۵ش)، مرکز شهرستان قوچان، شمال استان نهم (خراسان)؛ ۱۴۸ کیلومتری شمال غرب مشهد. بنای شهر فعلی از ۱۳۱۳ق است. شهر قوچان را با شهر باستانی اشک یا ارسکه مطابق دانستهاند. در کتب جغرافیایی نویسندگان اسلامی نامش را خبوشان و خوجان ضبط کردهاند، و ناحیهٔ قوچان را استوا نامیده و سرزمین بسیار حاصلخیز آن را ستودهاند. در زمان یاقوت این ناحیه ۹۳ آبادی داشته و او استوا را «آفتابگیر» معنی کردهاست. به گفتهٔ حمدالله مستوفی، در زمان وی (قرن ۸ ق)، نام استوا اگر چه در دفترهای مالیاتی بهکار میرفته، نزد مردم رواجی نداشتهاست. هم او حاصلخیزی دشت اطراف قوچان را ستوده است، و گوید هولاکوخان مغول شهر را تجدید بنا کرد (قرن ۷ق)، و نوادهٔ او ارغونخان (سلطنتش ۶۸۳–۶۹۰ق) بر وسعت شهر افزود. غازانخان، از سلاطین ایلخانی ایران، در هنگام حکومت خود بر خراسان، یک معبد بودائی در قوچان ساخت. شاه عباس اول صفوی یکی از طوایف کرد را (زغفرانلو) در قوچان سکنی داد. بر تپهای نزدیک قوچان، که بعدها به نادرتپه موسوم شد، نادرشاه به قتل رسید (۱۱۶۰ق). نادرشاه، پس از جنگ بخارا، چند ورق از قرآنی را که به خط غیاثالدین بایسنقر و در سمرقند (یا در شهر سبز، یعنی کش) مخزون بود به قوچان آورد، و بعدها ناصرالدین شاه قاجار دو ورق از آن را به موزهٔ تهران منتقل کرد (۱۳۰۰ یا ۱۳۰۱ق). قوچان از زلزلههای سالهای ۱۸۵۲، ۱۸۷۱، ۱۸۹۳، و ۱۸۹۵ (۱۳۱۲ق) سخت آسیب دید، و گفتهاند که در زلزلهٔ سال ۱۸۹۳ از سکنهٔ شهر دوازدههزار تن تلف شدند، و حدود دههزار تن باقیماندند. شهر جدید قوچان پس از زلزلهٔ سال ۱۸۹۵ در حدود ده کیلومتری شهر ویران شده بنا شد.»
پیش از اسلام
در نوشتههای تاریخی آمدهاست: آساک نام شهری بود از دهستان یا کوهستان خراسان همانجا که پارت نامیده میشود و بانی آن اشک اول بودهاست. ایزید ور خاراکی معتقد است که قدیمیترین پایتخت پارتها در محلی به نام استاکا یا آرسکا در منطقه قوچان کنونی بوده بعد از نام آساک و آرسکا از استو و استوا نام برده شدهاست.
بعضی بر این عقیدهاند که محل اقامت خانواده اشکانی در آساک بود و این اسم از آنجا آمده و به اشاک و ارشک و اشک و اشکانیان تبدیل شدهاست. داریوش بزرگ در کتیبه خود پارت رزا با زرنکا و هرات و سارگارتی که در کویر لوت واقع بود با گرگان ارتباط میدهد طول این ولایت از مغرب به مشرق ۴۸۰ کیلومتر و عرض آن ۲۰۰ کیلومتر و سطح پارت اصلی ۹۶۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشتهاست. سه رشته کوه این ناحیه را در میان گرفتهاست. دامان کوه یا کوههای اکراد که دامنه اش به سمت کویر خوارزم کشیده میشود «در حقیقت سلسله جبال شمالی» دیگری آلاداغ و میرآبی در وسط به اسم کوههای جغتای یا کوههای جوین در جنوب ادامه دارد. اشک نخستین بار در شهر آساک و حدود قوچان فعلی، پادشاهی خود را اعلام کرد. نیلسون دوبوار مینویسد اندراگوراس که از قبل انطیوکوس دوم بر پارتیا حکومت میکرد در این کشمش مقتول و ظاهراً ارساسیس در شهری به نام آساک که در نزدیکی قوچان در وادی اترک واقع بود تاج شاهی بر سر نهاد. هو فمان حدس زده است که آتش جاودانی شهر آساک در ایالت آستائوین که ارشک مؤسس سلسله اشکانی در حضور آن به تخت شاهی نشست با آتش آذربرزین مهر مطابقت دارد زیرا مکان این آتش در عهد ساسانیان نزدیک شهر آساک بودهاست. در استاد (یکی از توابع قوچان) کنونی که بنا به روایت مردم محل به واسطه داشتن کارهای دستی و هنر به وسیله خسرو پرویز نام استاد بر آنها نهاده شدهاست و مقدسی در حسن التقاسیم به ذکر هنر دستی آنان نیز اشارت کرده محلی به نام آتشگاه وجود دارد که وجود خاکسترهای زیاد این موضوع را تأیید میکند و باید تحقیق اساسی و همهجانبه به عمل آید زیرا امکان دارد همان محل آتشکده معروف باشد که قدمت زمان، آثار آن را از بین برده است. الفروفن گوتشمید، آستاونه که شهر قوچان را نیز شامل است یکی از ساتراپهای هیجده گانه دوره اشکانی میداند و خبوشان فعلی را یکی از شهرهای آن بهشمار میآورد. در همین شهر بود که قبیله پرتی ارشاک را در سال ۲۴۹ ق. م به شاهی برگزیدند.
پس از اسلام
خبوشان شهر کوچکی از ناحیه نیشابور و آن قصبه که ده استو میباشد. (دائرةالمعارف اسلامیه) در احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم مقدسی جغرافیدان مراکشی نیز استو و خبوشان آمدهاست که خبوشان را کوچکتر از استو ذکر میکند و سپس نام قوچان میآید که بعد از آنها سومین مرکز حکومت را تشکیل میدهد. در دائرةالمعارف اسلامیه که توحدی نیز به آن استناد کردهاست گفته شد که شهر قوچان در زمان امیر تیمور و ایلها و کوچها به وجود آمد و با درست کردن شهر، کردها را در آنجا اسکان دادند و شهر کهنه درست شد. رشید الدین تلفظ این شهر را به مغولها نسبت میدهد و میگوید لغت قوچان مغولی است. بار تولد مستشرق روسی مینویسد: قوچان در قرون وسطی به اسم خبوشان نامیده میشد؛ و در قرن دهم میلادی شهر قوچان مهمترین ناحیه بلاد استوا بود و استوا مطابق با استاسنه یا آستاسنه است. توحدی معتقد است کلمه قوچان را اولین بار قائم مقام در گزارشهای خود به فتحعلیشاه آورده است. در این جابجاییها انتقال میراث فرهنگی به خصوص تغییر زبان در لغات نیز مشاهده میشود. استوئن میراث دار زبان پارسی است و بر این میراث داری نیز پای فشرده است و زبان خود را محفوظ داشته. در این تهاجم فرهنگی متأسفانه خبوشان زبان خود را از دست داده شهر در اختیار کردها قرار گرفته و زبان حکومت نیز کردی شدهاست ولی پس از چندی به فارسی گراییده و بازمیخوانیم که در یکی از این تهاجمات بیامان مورخ یا مسافری که در زمان کوچها به قوچان مراجعه کردهاست مینویسد: مردم قوچان کرد و ترک وعده کمی فارسی زبان و به دل نزدیکند. البته پس از گذشت زمان فرهنگ شهری در میزبانان اثر میکند و موقعیتهایی پیش میآید که حتی زبان مادری را نیز از دست میدهند و کوچهای پس از سال ۱۳۵۷ نشان دهنده این واقعیت تاریخی است که نسل سوم زبان مادری خود را از دست دادهاند. با تمام این تفاصیل و تغییر زبان مردم این حوزه با اتحاد و اتفاق توانستهاند جلوی هجوم سیل آسا و خانمان برانداز اقوام مختلف را بگیرند و در این راه که حفظ ملیت و وطن میباشد چون سدی پای بر جای ماندهاند.
شاه عباس بزرگ صفوی (۹۹۶–۱۰۳۸ هـ. ق) برای جلوگیری از تاخت و تاز ازبکان به خاور ایران، گروههایی از ایلات کرد باختر ایران از جمله ایل زعفرانلو را به قوچان کوچ داد. در سفری که نادر شاه افشار به سمرقند و بخارا کرد، چندین صفحه قرآنی را که به خط غیاث الدین بایسنقر نگاشته شدهاست و در آرامگاه تیمورلنگ جای داشت، به قوچان آورد. بعدها به دستور ناصرالدین شاه قاجار، دو برگ از آن، به موزه تهران منتقل شد.
معاصر
شهر قوچان در زلزله پیاپی سالهای ۱۳۱۱و ۱۳۱۲ (ه. ق) درهم ریخت و سیل ۱۳۵۵ (ه. ش) نیز زخم دیگری بر سینه مردمان مقاوم و صبور این خطه وارد آورد و خانههای شهر قدیم (شهر کهنه قوچان) را به آوار تبدیل کرد که در همان سالهای وقوع زلزله، شجاع الدوله محمد ناصر خان پس از تهیه زمین در حدود ۱۲ کیلومتری شهر مخروبه مکانی را برای ایجاد شهر جدید در نظر گرفت.
ماجرای فروش دختران قوچان به ترکمنها در ۱۳۲۳ق و به نیز به اسارت رفتن زنان باشقانلو به دست آنان در همان سال یکی از نقاط عطف در تاریخ مشروطه بهشمار میرود. آصف الدوله حاکم خراسان در عوض مالیات مردم- که به دلیل خشکسالی و آفت مزارع چیزی برای ارائه نداشتند- دختران مردم را گرفته و در ازای مالیات به ترکمنها فروخت. روزنامه حبل المتین ماجرا را اینگونه گزارش میدهد: «چند سال است در صفحات خراسان ملخ بروز کرده و هر سالی به یک طرف هجوم نموده، زراعات را ضایع و تلف میکنند… در سال گذشته ملخ خوارگی در قوچان و اطرافش چنان شدت یافت که علاوه بر زراعت گندم و جو، تمام برگهای درختان باغات و علف بیابان را نیز خورده بودند. تمام مردم در وحشت و اضطراب و گرانی گرفتار و غالباً به قدر خوراک غله نداشتند، ولی مالیات دیوان را باید بدهند، غله نداشتند، حکومت با ایالت خراسان در پنج تومان تسعیر کرده و از رعیت در بیست تومان دریافت میداشت. آصف الدوله و خسروخان شجاع الدوله حاکم قوچان که هیچ توجهی به وضعیت وخیم اقتصادی مردم نداشتند، رعیت را برای پرداخت مالیات تا سرحد مرگ تحت فشار و شکنجه قرار دادند و آخر الامر دختران آنها را گرفتند و به ترکمانان فروختند: «حکایت قوچان را مگر نشنیدهاید که پارسال زراعت به عمل نیامد و میبایست هر یک نفر مسلمان قوچان سه ری گندم (معادل دوازده من گندم به وزن تبریز) مالیات بدهد و چون نداشتند و کسی هم به داد آنها نرسید، حاکم سیصد نفر دختر مسلمان را در عوض گندم مالیات گرفته هر دختری به ازای دوازده من گندم محسوب و به ترکمنان فروخت. گویند بعضی از دخترها را در حال خواب از مادرهایشان جدا میکردند زیرا که بیچارهها راضی به تفرقه نبودند. حالا انصاف بدهید ظلم از این بیشتر میشود.» این ماجرا که به روزنامهها و مجلس کشیده شد پس از دو سال منجر به تشکیل «کمیسیون رسیدگی به ماجرای فروش دختران قوچان و اسارت زنان باشقانلو» در وزارت عدلیه شد. در سال ۱۳۲۵ق علیرغم محاکمه مسببان، آصف الدوله تقریباً تبرئه و به پرداخت ۲۰۰۰ تومان محکوم شد و سردار سپهبد تنکابنی نیز برای بازپسگیری اسرا به منطقه اعزام شد.
جمعیت و تقسیمات اداری کشوری
شهر قوچان در ۱۰ کیلومتری قوچان قدیم (شهر عتیق) واقع شده و فاصله آن تا مشهد حدود ۱۳۰ کیلومتر و تا باجگیران (مرز ایران و ترکمنستان) ۸۴ کیلومتر است و تا مرکز کشور ترکمنستان (عشق آباد) ۱۱۸ کیلومتر میباشد و دارای دو بخش مهم: بخش مرکزی و بخش باجگیران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۱۰۱٬۶۰۴ نفر (در ۳۰٬۰۹۹ خانوار) بودهاست.